من خوبم، خدا را شکر. برای ما انسانها تنها یک اتفاق بد کافیست تا تمام خوبی های اطرافمان رنگ ببازند، برای او خط بکشیم و نشان که دیگر خبری نخواهد بود از کارهای خوب. دیری نمی پاید که یادمان آید او بی نیاز است از خوبی های ما پس با یک احتیط کاریِ خاصی حق را به خود می دهیم و اینکه خدایا معجزه ای نشانم ده به وسعت بودنت تا سر همی فرود آرم در راهت و درآیم در دینت و کجا بود این معجزه! پس با نومیدی عقبگردی جانانه به خانه ی اول و شروع قُرقُرها که از عجز است و زیاده خواهی که صفت بدیهی آدمیست. و این ناله ها تسکینی نباشد شخص را که سوهانیست به روح نزدیکان. پس همان بهتر که ذهن را تُهی داریم از بدی ها صبر ورزیم به هنگام مشکلات.